حجتالاسلام محمدحسنی رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش شد
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معزز انقلاب اسلامی و فرمانده معظم کل قوا در حکمی حجةالاسلام آقای حاج شیخ عباس محمدحسنی را به ریاست سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.
موضوعات مرتبط: اخبارارتش جمهوري اسلامي ايران
هشتم خواندن نماز عید است و آن دو رکعت است در رکعت اوّل حمد و سوره اءعْلى بخواند و بعد از قرائت پنج تکبیر بگوید و بعد از هر تکبیرى این قنوت را بخواند :
موضوعات مرتبط: اعمال عيد فطرماه رمضان
شب اوّل از جمله لیالى شریفه است و در فضیلت و ثواب عبادت و احیاى آن احادیث بسیار وارد شده و روایت شده است که آنشب کمتر از شب قدر نیست و از براى آن چند عمل است
موضوعات مرتبط: اعمال عيد فطرماه رمضان
الف ـ تأكيد بر غسل.به نقل از بريد بن معاويه : « ديدم امام صادق عليه السلام در شببيست و سوم از ماه رمضان غسل كرد: يك بار در اوّل شب ، يك بار هم در آخر آن .» (1)
ب ـ تأكيد بر شب زنده دارى
1- امام على عليه السلام:
« پيامبر خدا در دهه آخر ماه رمضان ، بستر خود را جمع مى كرد و كمرش را مى بست و شب بيست و سوم ، خانواده خود را بيدار مى كرد.
و در آن شب ، به صورت خفتگان ، آب مى پاشيد ». (2)
2- دعائم الإسلام: فاطمه عليهاالسلام نمى گذاشت كه كسى از خانواده اش در آن شب (شب بيست و سوم) بخوابد و [ خواب] آنان را با كم خوردن درمان مى كرد و از روز براى آن شب ، آماده مى شد و مى فرمود: «محروم ، كسى است كه از خير آن بى بهره بماند». (3)
3- الإقبال ـ به نقل از جميل و هشام و حفص ـ :
« امام صادق عليه السلام به سختى بيمار شد. چون شب بيست و سوم فرا رسيد ، به غلامان خود دستور داد او را به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بود.» (4)
ج ـ تأكيد بر صد ركعت نماز
1- امام باقر عليه السلام: « هر كس شب بيست و سوم ماه رمضان را زنده بدارد و در آن صد ركعت نماز بخواند ، خداوندْ در زندگى اوگشايش مى دهد و كار دشمنان او را خود بر عهده مى گيرد و او را از غرق شدن ، زير آوار ماندن ، سرقت ، و از شرّ دنيا مصون مى دارد و وحشت نكير و منكر را از او بر مى دارد ، و او در حالى از گور خويش بيرون مى آيد كه نورش بر اهل رستاخيز مى تابد ، و نامه عملش را به دست راستش مى دهند و رهايى از آتش و عبور بر صراط و ايمنى از عذاب را براى او مى نويسند و بدون حساب وارد بهشت مى شود و در بهشت ، از همنشينان پيامبران و صدّيقان و شهيدان و صالحان قرار داده مى شود و آنان چه نيكو همنشينانى اند! (5)
2- امام صادق عليه السلام: « مستحب است در آن شب صد ركعت نماز خوانده شود ، در هر ركعت: يك بار «حمد» و ده بار سوره «قل هو اللّه أحد».
(6)
د ـ تأكيد بر زيارت امام حسين عليه السلام
1- امام رضا عليه السلام:
كسى كه در ماه رمضان ، امام حسين عليه السلام را زيارت مى كند ، مواظب باشد كه نزد قبر آن امام بودن را در شب جُهَنى از دست ندهد ،و آن ، شب بيست و سوم است؛ شبى كه اميد است شب قدر باشد. (7)
2- امام جواد عليه السلام: « هر كس در شب بيست و سوم ماه رمضان ، امام حسين عليه السلام را زيارت كند ـ همان شبى كه اميد است شب قدر باشدو در آن شب ، هر كار حكمت آميزى فيصله مى يابد ـ روح هاى بيست و چهار هزار فرشته و پيامبر با او مصافحه مى كنند ، كه همگى از خداوندْ اذن مى گيرندكه آن شب ، حسين عليه السلام را زيارت كنند. » (8)
ه ـخواندن سوره هاى عنكبوت ، روم و دُخان
امام صادق عليه السلام ـ خطاب به ابو بصير ـ :
« هر كس دو سوره عنكبوت و روم را در ماه رمضان ، در شب بيست و سوم بخواند ، به خدا قسم ـ اى ابو محمّد ـ او از اهل بهشت است و هرگز در اين سخن استثنا نمى كنم و نمى ترسم كه خداوند ، در اين سوگند گناهى بر من بنويسد.
اين دو سوره نزد خداوند ، جايگاهى والا دارند.» (9)
الإقبال: و از اعمال افزون در شب بيست و سوم ، خواندن سوره دُخان در آن شب و در هر شب است... .(10)
و ـ خواندن هزار بار سوره قدر
سيّد ابن طاووس ـ در الإقبال ـ :از قرائت قرآن در اين شب [ قرائتِ] هزار بار سوره «إنّا أنزلناه» است. روايتى براى اين ، در شب اوّل ، به صورت كلّى (براى همه ماه) گذشت. اختصاص خواندن اين سوره در اين شب نيز با سندهاى چندى از امام صادق عليه السلام براى ما روايت شده است ،كه فرمود: «اگر كسى در شب بيست و سوم ماه رمضان ، هزار بار سوره إنّا أنزلناه بخواند ، صبح خواهد كرد ، در حالى كه يقين او ، با اعتراف به آنچه مخصوص ماست ، استوار خواهد بود و اين نيست ، مگر به سبب آنچه در خواب خود مى بيند». (11)
ز ـ دعا براى امام زمان عليه السلام
مصباح المتهجّد ـ به نقل از محمّد بن عيسى ، با سدر شب بيست و سوم ماه رمضان ، اين دعا در حال سجود ، ايستاده ، نشسته و در هر حال و در همه ماه و هر گونه و هر وقت از روزگارت كه ممكن شود ، مكرّر خوانده مى شود. پس از ستايش خداى متعال و درود بر پيامبر ، محمّد صلى الله عليه و آله ، مى گويى :
«خداوندا! در اين ساعت و در هر ساعت ، براى ولىّ خود ، ... پسر ... (حجة بن الحسن ع) ، سرپرست و نگهبان و پيشوا و ياور و راهنما و چشم باش ،تا آن كه او را در زمين خود ، با اطاعت و رغبت مردم ساكن سازى و وى را در آن به مدّت طولانى بهره مند گردانى!».
(12)
فضيلت و آداب روز قدر
الإقبال ـ به نقل از هشام بن حكم ، از امام صادق : روزِ شب قدر ، مثل شب قدر است. (13)
امام صادق عليه السلام:شب قدر ، در هر سال ، هست و روز شب قدر ، مثل شب قدر است. (14)
امام صادق عليه السلام: صبح روز شب قدر ، مثل شب قدر است. پس ، عمل و تلاش كن . (15)
التماس دعا
موضوعات مرتبط: ماه رمضانشب قدر
اولین شب از شبهای قدر است و شب قدر همان شبی است که در تمام سال شبی به خوبی و فضیلت آن نمیرسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال رقم میخورد و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل میشوند و به خدمت امام زمان علیهالسلام مشرف میشوند و آنچه برای هر کس مقدر شده است بر امام علیه السلام عرض میکنند.
اعمال شب قدر بر دو نوع است: یکی آن که در هر سه شب انجام میشود و دیگر آن که مخصوص هر شبی است.
۱- صد مرتبه “اَستَغفُرِاللهَ رَبی وَ اَتوبُ اِلَیه”.
۲- صد مرتبه ” اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمیرَالمومنینَ”.
۳- دعای “یا ذَالَّذی کانَ…” خوانده شود .
۴- دعای ” اَللّهَمَّ اجعَل فیما تَقضی وَ…” خوانده شود.
ر سه شب انجام میشود و دیگر آن که مخصوص هر شبی است.
موضوعات مرتبط: ماه رمضانشب قدر
اعمالی که در هر سه شب مشترک است:
۱- غسل. (مقارن غروب آفتاب، که بهتر است نماز عشاء را با غسل خواند.)
۲- دو رکعت نماز وارد شده است که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ و در روایتی است که از جای خود برنخیزد تا حق تعالی او و پدر و مادرش را بیامرزد.
۳- قرآن مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَ ما فیهِ اسمُکَ الاَکبَرُ و اَسماؤُکَ الحُسنی وَ ما یُخافُ وَ یُرجی اَن تَجعَلَنی مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار. پس هر حاجت که دارد بخواهد.
۴- مصحف شریف را بگیرد و بر سر بگذارد و بگوید:
اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَ بِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ.
ده مرتبه بگوید: بِکَ یا الله
ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ
ده مرتبه: بِعلیٍّ
ده مرتبه: بِفاطِمَةَ
ده مرتبه: بِالحَسَنِ
ده مرتبه: بِالحُسَین ِ
ده مرتبه: بِعلیّ بنِ الحُسین
ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ
ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ
ده مرتبه: بِموُسی بنِ جَعفَر ٍ
ده مرتبه: بِعلیِّ بنِ مُوسی
ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِیٍّ
ده مرتبه: بِعَلِیِّ بنِ مُحَمَّدٍ
ده مرتبه: بِالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ
ده مرتبه: بِالحُجَّةِ.
پس از این عمل هر حاجتی که داری طلب کن.
۵- زیارت امام حسین علیه السلام است؛ که در روایت آمده است که چون شب قدر میشود منادی از آسمان هفتم ندا میکند که حق تعالی آمرزید هر کسی را که به زیارت قبر امام حسین علیه السلام آمده است.
۶- احیا داشتن این شبها. در روایت آمده هر کس احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هر چند به عدد ستارگان آسمان و سنگینی کوهها و وزن دریاها باشد.
۷- صد رکعت نماز بخواند که فضیلت بسیار دارد، و افضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه توحید بخواند.
۸- این دعا خوانده شود: اَللّهُمَّ اِنّی اَمسَیتُ لَکَ عَبدًا داخِرًا لا اَملِکُ لِنَفسی وَ اَعتَرِفُ…
موضوعات مرتبط: ماه رمضانشب قدر
ضرت آیت الله سید عباس حسینی کاشانی از جمله شاگردان(آخرین شاگرد) مبرز آیت الله سید علی قاضی، عارف نامور و نادره روزگار ما بودند که با کمال تاسف همزمان با ظهر شرعی 27 تیرماه دار فانی را وداع گفتند.
وی در 18 سالگی به درجه اجتهاد رسید و در سن 20 سالگی به مدت سه سال از محضر آن عارف شهیر بهره برد.
از ایشان درباره آیت الله سید علی قاضی کرامتی نقل شده است که در زیر میآید:
یکی از علمای آن زمان بود که در فقه و اصول، دویست و پنجاه تا سیصد نفر پای درسش می نشستند. خانم این آقا مریض شدند و روز به روز حالشان بدتر می شد، تا این که یک روز صبح حالش از هر روز بدتر شد و از هوش رفت و دیدند که امروز و فردا است که خانم از دنیا برود و آن آقا سراسیمه می آید پیش آقای قاضی. من این جریان را خودم بودم. تا نشست، آقا فرمودند: خانم چطور است؟ گریه کرد و گفت آقا دارد از دستم می رود. اگر امروز ایشان بمیرند فردا هم من می میرم. این ها سی و هفت سال با هم بودند و بچه هم نداشتند و خیلی انیس هم بودند.
آقای قاضی یکی از مختصاتش این بود که در صورت کسی نگاه نمی کردند. و همینطور که سرشان پایین بود تند تند دعا می خواندند و چشمشان هم بسته بود. من این ها را به چشم خودم دیدم. بعد دستشان را بلند کردند و چشمشان را پاک کردند و سپس گفتند: شما بفرمائید منزل، خداوند ایشان را به شما برگرداند. او هم به آقای قاضی خیلی اعتقاد داشت و می دانست هر چه بگوید حق است؛ می رود به خانه شان و بعد می بیند خانمش که او را صبح به سمت قبله کرده بودند و هیچ حرفی نمی زد، حالا خوب و سر حال است و خانم به آقا می گوید: از شما ممنونم که پیش آقای قاضی رفتید: آن آقا احوال مرا پرسید شما گفتید آقا دعا کن و ایشان هم دعا کردند. من همان موقع از دنیا رفته بودم چند دقیقه ای بود که قالب تهی کرده بودم. من را بردند تا آسمان چهارم رسیدم و آن جا صدایی شنیدم که فلانی با احترام، درخواست تمدید حیات ایشان را کرده اند و همان موقع مرا برگرداندند.
موضوعات مرتبط: حکایات
درویشی در کوهساری دور از مردم زنده گی میکرد و در آن خلوت به ذکر خدا و نیایش مشغول بود. در آن کوهستان، درختان سیب و گلابی و انار بسیار بود و درویش فقط میوه میخورد. روزی با خدا عهد کرد که هرگز از درخت میوه نچیند و فقط از میوههایی بخورد که باد از درخت بر زمین میریزد.
درویش مدتی به پیمان خود وفادار بود، تا اینکه امر الهی، امتحان سختی برای او پیش آورد. تا پنج روز، هیچ میوهیی از درخت نیفتاد. درویش بسیار گرسنه و ناتوان شد، و بالاخره گرسنه گی بر او غالب شد. عهد و پیمان خود را شکست و از درخت گلابی چید و خورد. خداوند به سزای این پیمان شکنی، او را به بلای سختی گرفتار کرد.
قصه از این قرار بود که روزی حدود بیست نفر دزد به کوهستان نزدیک درویش آمده بودند و اموال دزدی را میان خود تقسیم میکردند. یکی از جاسوسان حکومت آنها را دید و به داروغه خبر داد.
ناگهان ماموران دولتی رسیدند و دزدان را دستگیر کردند و درویش را هم جزو دزدان پنداشتند و او را دستگیر کردند. بلافاصله، محکمه تشکیل شد و طبق حکم یک دست و یک پای دزدان را قطع کردند.
وقتی نوبت به درویش رسید، ابتدا دست او را قطع کردند و همینکه خواستند پایش را ببرند، یکی از ماموران بلند مرتبه از راه رسید و درویش را شناخت و بر سر مامور اجرای حکم فریاد زد و گفت:
«ای سگ صفت! این مرد از درویشان حق است چرا دستش را بریدی؟»
خبر به داروغه رسید، پا برهنه پیش شیخ آمد و گریه کرد و از او پوزش و معذرت بسیار خواست. اما درویش با خوشرویی و مهربانی گفت: این سزای پیمان شکنی من بود، من حرمت ایمان به خدا را شکستم و خدا مرا مجازات کرد.
از آن پس در میان مردم با لقب درویش دست بریده معروف بود. او همچنان در خلوت و تنهایی و به دور از غوغای خلق در کلبهای بیرون شهر به عبادت و راز و نیاز با خدا مشغول بود.
روزی یکی از آشنایان سر زده، نزد او آمد و دید که درویش با دو دست زنبیل میبافد. درویش ناراحت شد و به دوست خود گفت چرا بی خبر پیش من آمدی؟
مرد گفت: از شدت مهر و اشتیاق تاب دوری شما را نداشتم.
شیخ تبسم کرد و گفت: ترا به خدا سوگند میدهم تا زمان مرگ من، این راز را با هیچکس نگویی.
اما، رفته رفته راز کرامت درویش فاش شد و همه مردم از این راز با خبر شدند.
روزی درویش در خلوت با خدا گفت: خدایا! چرا راز کرامت مرا بر خلق فاش کردی؟
خداوند فرمود: زیرا مردم نسبت به تو گمان بد داشتند و میگفتند او ریاکار و دزد بود و خدا او را رسوا کرد. راز کرامت تو را بر آنان فاش کردم تا بدگمانی آنها بر طرف شود و به مقام والای تو پی ببرند.
موضوعات مرتبط: حکایات
مرد نانوایی بود که آرزوی دیدن شِبلی 1را داشت. روزی مرد ژنده پوشی به در نانوایی آمد و قرص نانی برداشت و گفت که پولی ندارد. نانوا نان را از او گرفت و او را بیرون کرد.
شخصی به او گفت: مگر نمیدانی که او شِبلی بود؟!
آن مرد بسیار ناراحت شد و به دنبال شِبلی رفته و از او معذرت خواهی کرد و او را برای شام دعوت نمود و بسیار تهیه و تدارک دید و مهمانان زیادی را به افتخار شِبلی دعوت کرد. بعد از صرف شام، یکی از شِبلی پرسید که بدترین بنده خدا کیست؟
شِبلی گفت: همین صاحب خانه.
مهمانها بسیار تعجب کردند و دلیل را جویا شدند.
شِبلی گفت: در راه شِبلی صدها سکه خرج میکند اما در راه خدا از دادن قرص نانی هم دریغ میکند.
1. شِبلی در سال ۲۴۷ در شهر سُرمن رأی متولد و در بغداد از دنیا رفت. اصل وی از خراسان قدیم و از مردم اسروشَنه بود. پدر شِبلی حاجب بزرگ خلیفهٔ عباسی بود و خود وی مدتی حاکم دماوند بود. و سپس حاجب موفق خلیفهٔ عباسی گردید. آنگاه مشاغل دیوانی را ترک گفت و به عبادت پرداخت. عاقبت در مجلس خیر نساج (از بزرگان تصّوف) توبه کرد و مصاحب جنید بغدادی گردید. شِبلی به جز ضیاء و عقار ٬شصت هزار دینار از پدر به ارث برده بود که همه را در راه خدا بخشید. به سبب بسیاری مجاهده و اعمال خارق العاده٬ مردم وی را دیوانه میپنداشتند و مکرر وی را به دارالمجانین میبردند.
موضوعات مرتبط: حکایات
قلب انسان همواره از دیرباز در ادبیات و اشعار نقش ویژه ای داشته است،و در گذشته عده ای آن را مرکز عواطف و احساست می دانستند،ولی با گسترش علم پزشکی و آناتومی مشخص شد که مغز انسان مرکز اصلی پردازش اطلاعات و داده ها است و قلب نقش تلمبه کردن خون را به رگ ها بر عهده دارد.
اما پژوهش های دو دهه اخیر نشان داده است که قلب انسان دارای یک مرکز پردازش اطلاعات است که می تواند یاد بگیرد و به یاد داشته باشد،در عین حال مستقل از مغز عمل بکند،و برخی از اطلاعات و سیگنال ها را به مغز ارسال بکند و مانند یک مغز دوم عمل بکند.همچنین پژوهش ها نشان داده است که این مغز قلب در برخی از موارد می تواند زودتر از مغز اطلاعات را پردازش بکند و زودتر از مغز عمل بکند.همچنین نتایج پژوهش ها برخی از عقاید مردمان گذشته را مبنی بر نقش قلب در احساسات تایید می کند و اظهار می دارد که میدان های مغناطیسی افراد بروی قلب افراد دیگ تاثیر گذار است[1]
قسمت قلب مانند مغز از گانگلیون نوعی سلول عصبی است که در خارج از مغز و نخاع وجود دارد ساخته شده است،که دارای دندریت و آکسون است.[2]
"مغز قلب"در مواردی می تواند عملکرد مستقل از مغز داشته باشد،و نشان داده شده است که با سیگنال هایی که به مغز می فرستد مغز را نیز تخت تاثر خود قرار می دهد.علاوه بر آن شبکه گسترده بین مغز و قلب می تواند اطلاعات را به همه قسمت های بدن فرستد.میدان مغناطیسی تولید شده توسط مغز قلب 60 برابر قوی تر از میدان مغناطیسی تولید شده توسط مغز است.[3]
در سوره الحج آیه ۴۶ نوشته شده است:
آیا در زمین گردش نکردهاند تا دلهایى داشته باشند که با آن بیندیشند یا گوشهایى که با آن بشنوند در حقیقت چشمها کور نیست لیکن دلهایى که در سینههاست کور است.
نکته قابل ذکر در این آیه این است که:
در گذشته تنها تصور می شد که قلب مرکز عواطف و احساسات است،که این مساله نیز تا حدی درست است ولی قرآن کریم در 1400 سال قبل بر این مساله تاکید کرده است که قلب نیز مرکز اندیشه و یا به زبان علمی تجزیه و تحلیل داده هاست،حتی اکتشافت و پیشرفت علم نیز نتوانسته است این مساله را رد بکند،و بعد از مدتی درستی این مساله نیز اثبات شد.
با تشکر ویژه از خانم غزل و صفحه اینستاگرام قرآن فارسی بخاطر ارائه ایده موضوع این آیه که این نوشته از روی ایده آنها تهیه و تکمیل شده است،اگر شما هم ایده یا تحلیلی از سایر آیات قرآن دارید آن را برای ما ارسال کنید.
-------
[2]The “Little Brain In the Heart”
[3]The Heart Has Its Own ‘Brain’ and Consciousness
موضوعات مرتبط: قرآن و اعجازقرآن و سلامت
نشریه نیویورک تایمز نوشته است:
تشنج و استرس حل نشده باعث بی خوابی می شود،که ماتع از خواب مردم یا بیدار شدن انها در طول نیم شب یا صبح زود می شود.به نظر می رسد که استرس باعث برانگیختگی فیزیولوژیک می شود که باعث حرت غیر سریع خواب رفتن(بسته شدن چشم)می شود.[*]
افزایش ناگهانی استرس باعث تنگ تر شدن شریان می شود و جریان خون محدودی به قلب می رسد،استرس باعث مبتلا شدن به بیماری های قبلی می شود و کاهش آن خطر ابتلای فرد به بیماری های قلبی را کاهش می دهد.[*]به این معنی که بین استرس و بیماری های قلبی ارتباط مستقیم وجود دارد.
حال به سوره احزاب مراجعه می کنیم:
إِذْ جَاءُوکُمْ مِنْ فَوْقِکُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْکُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ﴿۱۰﴾هُنَالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِیدًا ﴿۱۱﴾
هنگامى که از بالاى شما و از زیر شما آمدند و آنگاه که چشمها خیره شد و جانها به گلوگاهها رسید و به خدا گمانهایى مى بردید(۱۰)نجا بود که مؤمنان مورد آزمایش قرار گرفتند و به تزلزل و اضطرابی سخت دچار شدند.(۱۱)
نکته اول این ست که واژه قلوب در متن عربی به صورت ضرب المثل وار به فارسی برگردانده شده است،ولی معنی و مفهوم خودش را نیز می دهد.
نکته دوم خیره شدن شامل حرکت کند چشم است که در نوشته نیویورک تایمز نیز به آن اشاره شده است.در آیه دهم به خیره شدن که حرکت کند چشمهاست اشاره شده در ایه یازدم نیز از اضطراب و استرس نام برده شده است که ارتباط آنها را با م اثبات می کند.
--------------------
[*]منبع:
The tensions of unresolved stress frequently cause insomnia, which prevents stressed people from sleeping or causes them to awaken in the middle of the night or early morning. This appears to be due to the fact that stress causes physiological arousal during non-rapid eye movement sleep
موضوعات مرتبط: قرآن و اعجازقرآن و سلامت
تصویر زیر نحوه کارکردن یک چشم را نشان می دهد،همانطور که می دانید در سطح چشمان ما سلول های مخروطی در ناحیه قرینه دارد که نور را دریافت می کنند،سپس نور را به سیگنال های الکتریکی تبدیل می کنند و با عصب بینایی به طرف مغز ارسل می کنند.مغز این سیگنال های الکتریکی را تجزیه و تحلیل می کند و سپس با تجزیه و تحلیل داده ها موفق به دیدن اجسام می شود،یعنی سیگنال های الکتریکی را به تصویر تبدیل می کند.[*]
در سوره العنام نوشته شده است:
چشمها او را درک نمیکند ولی او همه چشمها را درک میکند و او بخشنده (انواع نعمتها و با خبر از ریزهکاریها) و آگاه (از همه چیز) است.
همانطور که دیدید،بدون توجه به مفهوم دقیق تر آینه،خداوند از واژه درک برای چشمان استفاده کرده است،مشخص است که چیزی که تنها می بیند نمی تواند کارساز باشد و باید این اطلاعات بینایی را در مغز آنالیز و یا تعبیری که قرآن برای آن بکار برده درک کند.به کار بردن واژه درک در این ایه بی دلیل نیست،زیرا در حال عامی و ساده مخصوصا در عرب ۱۴۰۰ سال قبل اطلاعاتی از اینکه مغز داده های بینایی را آنالیز می کند نبود.و اگر قرآن اثر یک فرد ساده بود نوشته شده بود"می بیند"در این آیه به یکی از نکات دقیق در باره عملکرد چشم اشاره شده شده است.
موضوعات مرتبط: قرآن و اعجازقرآن و سلامت
موضوعات مرتبط: ماه رمضان
موضوعات مرتبط: ماه رمضان
موضوعات مرتبط: ماه رمضان
موضوعات مرتبط: ماه رمضان
موضوعات مرتبط: ماه رمضان
موضوعات مرتبط: ماه رمضان
موضوعات مرتبط: ماه رمضان
موضوعات مرتبط: ماه رمضان
موضوعات مرتبط: ماه رمضان
موضوعات مرتبط: ماه رمضان
موضوعات مرتبط: ماه رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوعات مرتبط: ماه رمضان
موضوعات مرتبط: ماه رمضان
موضوعات مرتبط: ماه رمضان